درد دل نامه!

میخواهم با بابایم حرف بزنم!

درد دل نامه!

میخواهم با بابایم حرف بزنم!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فردو» ثبت شده است

سلام باباجون

رفتم فردو!

به امتحانم فکر کردم،به اینکه باید خونه رو برای چیدن جهیزیه آماده کنم اصلا اهمیت ندادم که بخوام فکر کنم،به اینکه باید یه شب مامان رو تنها بذارم فکر کردم ، به اینکه باید پنجشنبه اول اکرم رو بیاریم خمین بعد دوباره بریم قم فکر کردم و نتیجه نهایی این شد که رفتیم...

شما خواستید که بریم و هادی چون تصمیم گرفته بودیم گفت که دیگه نه نیاریم و خدارو شکر که رفتیم.حس خوبی دارم.باید یه جوری اعلام می کردم که این مذاکرات رو نمیخوام.نه که مذاکرات رو نخوام،روند مذاکرات رو نمیخوام.

رفتیم تا نزدیک ارتفاعات حسن،تا نزدیک ارتفاعات مصطفای شهید ،تا نزدیک ارتفاعات مهدی زین الدین؛

رفتیم و تاسیسات هسته ای رو سمت راست خودمون قرار دادیم و نشستیم و شنیدیم از فردو که فرق میکنه با اون روستای ییلاقی همنامش که دقیقا ضلع مقابل اینجاست و با چند ده کیلومتر فاصله.

نشستیم و شنیدیم از تقدس اون خاک.از تعداد زیاد شهدایی که روش قدم زدن،نه همراه جان کری که هر قدمشون به نیت نابود کردن نسل کری ها بوده.از زمان بعد جنگ تا زمان مهدی زین الدین تا زمانی که برای موشک های زیرزمین شهید حسن تهرانی مقدم انتخابش کرد تا وقتی که خواستیم تاسیسات هسته ای بسازیم که پشتوانه باشه برای نطنز و اومدیم تو عمق 70-80 متری زیر صخره ساختیم تا آمریکا با بمب هایی که فقط میتونن تا عمق 20 متری رو بزنن نتونه اونجا رو منهدم کنه.و ما رفتیم تا مانع بشیم عده ای اجازه بدن با مذاکره منهدمش کنه!شنیدم  باباجونم،شنیدم ،راه رفتم،نوشتم که ما اجازه نمی دهیم ولی مان تنها بماند و دیدم که برادری نوشته بود ما "اجازه نمیدهیم اجازه دهید" . هممون رفته بودیم که آقا تنها نباشن، که نایب شما وقتی میخوان از دانشمندای شیعه دفاع کنن مجبور نشن فعل مفرد به کار ببرنو بگن "من" اجازه نمیدم بازجوییشون کنن.رفتیم بابا که قصه ی غربت تکرار نشه،که باز توی تاریخ علی نباشه و 4-5 نفر دورش ! باباجونم خوشحالم که تونستم از طریق اخبار سراسری مستقیما مخالفت خودمو به جناب آقای روحانی نشون بدم.من نه بی سوادم نه بی شناسنامه نه منتقد فرضی!من نمیخوام خون امام حسین پایمال بشه ، مگه نه اینکه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.بچه تر که بودم میگفتم یعنی چی این جمله؟حالا میفهمم که یزید رو باید تو هر زمان پیدا کرد و جلوش "وایساد "  نه اینکه "وا داد"!مگه غیر اینه که این ملت اباالفضلی هستن؟مگه حضرت قمر امان نامه رو قبول کرد که ما قبول کنیم؟

بابا خدا خیر بده خانم حمزه لو رو...کافیه یه پیشنهاد خوب بشنوه ،سر خطو که بهش بدی خودش تا ته میره.

بابا بفضل خدا کمک کنید یادواره 175 شهید غواص تو شهرمون برگزار بشه با اون سخنرانی که شما میخواید با مهمونایی که شما میخواید با هر کدوم از مردم که شما دوس دارید.باباجونم کمک کنید برگزار بشه تا فقط همین یه پیامشون رو بزرگ بنویسیم که :

                                           ما با دستان بسته مقاومت کردیم،شما با دستان باز چه کردید؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۹
فروغ السادات سیدی