درد دل نامه!

میخواهم با بابایم حرف بزنم!

درد دل نامه!

میخواهم با بابایم حرف بزنم!

کاسه ی داغتر از آش!

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۲۵ ب.ظ

سلام باباجونم

لحن خودمونی رو بیشتر دوست دارم.شنبه حلقه داشتم.از بچه ها پرسیدم کی میدونه مرجع تقلید یعنی چی؟یکی از بچه ها پرسید کتابه؟یکی دیگه گفت مثل آقای خامنه ای یا آقای شیرازی.پرسیدم سید صادق شیرازی منظورته؟گفت بله.گفتم نه ایشون صلاحیت مرجعیت ندارن.بچه ها گفتن یعنی چی؟گفتم یعنی ویژگیهاشون مناسب مرجع تقلید بودن نیست.گفتم مرجع تقلید باید حرف امامامونو بزنه.اما دیگه توضیح ندادم که وقتی امامت 25 سال با خلیفه ی اول و دوم و سوم دیدار داشتن و مشاوره میدادن و پسرشون رو در جنگ ایران بعنوان فرمانده برای خلیفه به میدون جنگ میفرستن طوریکه خلیفه دوم بارها اشاره میکنن که اگر علی نبود عمر هلاک میشد تویی که خاک پای غلام علی هم نمیشی به چه جراتی و با چه اجازه ای دم از شیعه و سنی میزنی و برادرای سنی ما رو به باد ناسزا میگیری و جشن میگیری و ...؟تو کاسه ی داغتر از آش شدی چرا؟تو دایه ی دلسوزتر از مادر شدی چرا؟

اونی که شهیده شد همسر علی علیه السلام بود.همه کس علی بود.تو چکاره ای این وسط؟نکنه دلارایی که خرج شبکه های ماهواره ایت میشه رو اونایی میدن که بنفعشونه شیعه و سنی به جون هم بیفتن و همو قلع و قمع کنن؟


اخ باباجون گاهی آدم چقدر حرصش میگیره از دست بعضی ها.از خیانتای خواسته و نخواسته ی بعضی ها.چقدر شما حرص میخورید از دست ماها.از دست من.باباجونم دستمو بگیرید که سربازتون بشم باباجونی من دوس ندارم مثل الان سربار باشم.آتیش رو جیگر باشم

باشه باباجونم؟

یاعلی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۸
فروغ السادات سیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی